سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یکشنبه 84 دی 4 :: 7:24 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

o(·΄.˛ برگرفته از کتاب دردناک[ یا هر چی که فکر می کنید] ارمیا ˛.)

«« نویسنده ی مورد علاقه ی من آقای رضا امیرخانی»»

............. یا مهدی، یا مهدی، عجل علی ظهورک.

مداحی به دل بچه ها نمی نشست. صدای مداح بیشتر می شد و صدای بچه ها کمتر. ناگهان ارمیا در حالی که نیم تنه ی بالایش محیط دایره ای را می پیمود شروع کرد.

- یا مهدی، عجل علی ظهورک. بیا. ظهور کن. زودتر بیا. نه نیا. کجا می آی؟ کی منتظر ظهورته؟ اگه یه قوطی کنسرو کم بهمون بدن ظهور تو که هیچی، خدا رو هم یادمون می ره. کی منتظر ظهورته؟ چرا بی خودی داد می زنیم؟

ارمیا ادامه می داد:

- آقا کجا می آی؟ می آی مصطفی رو از قبر در بیاری؟ نه نیا، اون از من خسته شده بود. نیا، اگه آدم بودیم، ما می اومدیم پیشت. اگه آدم بودیم الان پهلوی مصطفی بودیم. آقا نیا، بیای گردنم رو می زنی. ولی بیا زجرش کمتره. این جوری دارم زجرکش می شم.

در تاریکی حسینیه بچه ها از درد به خود می پیچیدند. همه خوب می دانستند شاید این آخرین باری باشد که می توانند از ته دل گریه کنند. همه ارزش نفس های هم را می دانستند. هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز، کسی مثل بغل دستی شان در کنارشان بنشیند و با هم گریه کنند.

هیچ کس نمی دانست آیا این جمع ها تکرار خواهد شد یا نه.

باهوش ترها فهمیده بودند این آخرین باری است که انسان هایی یکدل، یک جا جمع می شوند.......

حرف های جبهه را برای هیچ کس نمی شد تکرار کرد.

چه کسی می فهمید سربند « یا زهرا» یعنی چه؟ چه کسی می فهمید، نوجوان چهارده ساله که پشت لباسش می نویسد « می رویم تا انتقام سیلی مادرمان را بگیریم » چه می خواهد بگوید؟

مادری که اهل هزار و چهارصد سال پیش بود، فرزند چهارده ساله اش امروز برای انتقام به پا خاسته است........

این حرف ها را هیچ کس نمی فهمد، حتی اگر سال ها مداح بوده باشد!

داخل حسینیه ارمیا هنوز هم می گفت و بچه ها هم ضجه می زدند.

- آقا کارِت فقط همینه که بیایی و گردن بزنی. آخه همه ی خوبا و یارات و سربازات رفتن.

آقا بیا گردنمون رو بزن، اما همین جا. می خوان ما رو از این جا ببرن. کجا می تونیم بریم؟

آقا گردن من رو توی سنگر خودم بزن. نعشم باید این جا بمونه.

آقا ما از بس خاک این جا رو خوردیم،

خون و گوشت و پوستمون مال این جاس. آقا خاک جنوب مثل آبه. من توش خفه شدم.




موضوع مطلب :



فقط حیدر امیرالمومنین است
درباره وبلاگ

بنده ی از بندگان خدا
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 133737